ثور هنگام رعد و برق و باران می آید، که برای کشاورزان وایکینگ حیاتی بود. بنابراین ثور را به عنوان خدای حاصلخیزی می پرستیدند.
دیوان اهریمنی را قوای آشوب (هاویه) می نامند.
مردم می دیدند میان نیروهای خیر و شر تعادلی ناپایدار وجود دارد.
مهم ترین مراسم مذهبی در دوران نورسها (نروژی های باستان) نذر ونیاز بود. نذر ثور معمولا بز نر بود، نذر ادین (odin خدای اعظم جنگ، دانایی و شعر، پدر ثور در اساطیر نروژی) گاه به صورت قربانی های انسانی هم در می آمد.
وقتی خشک سالی می شد، مردم می کوشیدند بفهمند چرا باران نمی بارد. شاید دلیلش این است که دیو ها گرز ثور را ربوده اند!
توضیح فصول : در زمستان طبیعت می میرد زیرا گرز ثور در سرزمین دیوان است. ولی در بهار آن را باز می ستاند. بدین ترتیب اسطوره می کوشد برای چیزی که مردم نمی توانند بفهمند توجیهی بیافریند.
فیلسوفان اولیه یونان بر اسطوره شناسی هومر خرده گرففتند. برای نخستین بار عنوان شد که اسطوره صرفا پنداشت بشر است.
هدف فیلسوفان اولیه یونان این بود که برای فرایند های طبیعی توضیح طبیعی، به جای توضیح فوق طبیعی، بیابند.